ترجمه-تحقیق-پایان نامه-برنامه نویسی-آموزش matlab-کلیه پروژه های فنی-معماری-نقشه کشی-تایپ-
شماره تماس:09197813185
09329017635
09392892955
بسم الرب شهدا و صدیقین
مدتیستکه بر صفحه سفید پست عباراتی مرقوم ننموده ایم
عذر تغصیر ای یاران و اشنایان و نا اشنایان
اکنون نیز به همین جمله کوتاه از استادم دکتر علی شریعتی که بر اسمان انسانیت میدرخشد بسنده میکنم
امام علی(ع) راباید از پر فسور ماسینیوم پرسید نه از جلال مستطاب موطن النجنف الکربلا حاجی اقا سید زاده بحر العلوم ... ماشاالله مثل هزار لای گوسفند هر چه میکشی میاید
پ.ن:
چه زجری میکشد انکس که انسان است و از انسانیت سرشار
تقدیم به کریم ترین ارباب دو عالم
در این شبها که به اسمان
مینگریم گویی بغضی کهنه در گلوی مهتاب تو را فریاد میزند تویی که در
وانفسای این دنیا از همه غریبتر بوده ای. تویی که با سکوتت عشق را به
اتش کشیدی وخاک را تا به ابد با غربت اغشته نمودی . در تنهاییت خدای را به
دیدگان نمناکمان به تماشا کشاندی.و در یادمان اینگونه نگاشتی :
هر که عاشقتر، دلش آشفته تر
چه فقیرانه نگاهم به جاده دوخته شده است که مبادا روز ی از مقابل دیدگانم بگذری و من از دیدارت جا بمانم .
.شب
را به امید رویایت میگذرانم و روز را به امید شنیدن صدایت .چه حقیقت تلخ و
شیرینی است .چه ظلمت و روشنایی وجودم را تسخیر نموده است
اگرمعبود تنهایی بر نمیگزید بی شک تو را معبود دل خویش میدانستم و از قربانی چشم و دل در راهت دریغ نمیکردم
دوست دارم آنی شوم که خریدارم شوی که حتی اگر روزی قدمهایم به چمن جنت رسید باز هم غلام روسیاه تو باشم
دلم
سر سپرده ات شد .تقصیر من نیست که این چنین عاشقانه فریادت میزنم که باید
دامن خدای را بگیری که چرا شیدایی را در چشمان تو خلاصه نمود
برای
تمام تنهایی حریم پاکت دلم میسوزد . هر گاه که تن سپردم به گوش دادن تمام
زمزمه های دل خسته ام ،نامی به جز حسن بن علی نشنیدم .نامی که هرگز
نتوانستم نامی در کنار ان بگنجانم .
بی گمان که خاک تن من جز با غبار
بقیع اغشته نشده و دربدو تولدم بی شک به جای اذان، روضه تو را در گوشم
خوانده اند که اینگونه خود را شیدای تو میبینم .
مرا چه باکی است از
اتش دوزخ که چون در میان هاله های ان مرا رها کردند باز من دامن کریم تو
را رها نخواهم کرد .هنگامی که برای گرفتن دستان گنهکارم قدمهایت را برداری
اتش چه شرمگین خواهد شد از زبانه کشیدن، و ابراهیم بیاید و ببیند که
کدامین گلستان زیباتر است؟.
زندگی چیزی جز عشق تو را به من نشان نداد و دل بهانه ای جز دیدارت در همه عمر نگرفت
بگذار
که با دیدنت دلم برای همیشه خراب شود. مرا به آبادی دل چه سود و چه نیاز؟
که در این دنیا هر دلی خراباتی شد گویا ابدی جاویدان شد.
من اسارت دلم را به هیچ آزادی نفروشم که زندانبانی چون حسن بن علی جرعه ای جز می به من ارزانی نمیدارد
روزی امام حسن علیهالسلام به فرزندان و بستگان خویش فرمود: «إنّی أَموُتُ بالسَّمِّ؛ من با سمّ به شهادت میرسم.» اهل بیت ایشان پرسیدند: چه کسی به شما سمّ خواهد داد؟ فرمودند: «جارِیَتی أَوْ إمْرَأَتی ؛ کنیزم یا همسرم.» به او عرض کردند: «أَخْرِجْها عَنْ مِلْکِکَ عَلَیْها لَعْنَةُ اللّهِ؛ او را -که لعنت خدا بر او باد- از ملک خویش خارج سازید.»
امام علیهالسلام فرمودند: «هَیْهاتَ مِنْ إِخْراجِها وَ مُنْیَتی عَلی یَدِها؛ هرگز چنین نمیکنم و حال آنکه آرزوی من به دست او محقق میشود.». «ما لِیَ مِنْها مَحیصٌ وَ لَوْ أَخْرَجْتُها ما یَقْتُلُنی غَیْرُها کانَ قَضاءً مَقْضِیّا وَ أَمْرا واجِبا مِنَ اللّهِ؛ مرا گریزی از این شهادت نیست و اگر او را خارج کنم کسی غیر از او نیست که مرا بکشد [درحالی که]شهادت من قضای حتمی و امر واجبی از ناحیه خداوند است.»
چند روزی از این خبر نگذشته بود که معاویه (لعنةالله علیه) همسر آن حضرت را فریب داد و به واسطه او، آن حضرت را به شهادت رساند. امام علیهالسلام درهنگام شهادت به همسرش چنین فرمود: «یا عَدُوَّةَ اللّهِ! قَتَلْتَنی قاتَلَکَ اللّهُ أَما وَاللّهِ لاتُصیبَنَّ مِنّی خَلْفا وَ لاتَنالینَ مِنَ الْفاسِقِ؛ عَدُوِّ اللّهِ خَیْرا أَبَدا؛ ای دشمن خدا! تو مرا کشتی، خدا تو را بکشد، آگاه باش که به خدا سوگند! از من فرزندی باقی نخواهی گذاشت و از [معاویه] فاسق و دشمن خدا به تو خیری نخواهد رسید.»
بارالها!
در پیشگاه تو ایستادهام،
و دستهایم را به سوى تو بلند کردهام،
آگاهم که در بندگىات کوتاهى نموده و در فرمانبرىات سستى کردهام،
اگر راه حیا را مىپیمودم از خواستن و دعا کردن مىترسیدم ...
ولى … پروردگارم!
آن گاه که شنیدم گناهکاران را به درگاهت فرا مىخوانى،
و آنان را به بخشش نیکو و ثواب وعده مىدهى،
براى پیروى ندایت آمدم،
و به مهربانىهاى مهربانترین مهربانان پناه آوردم.
و به وسیله پیامبرت که او را بر اهل طاعتت برترى داده، و اجابت و شفاعت را به او بخشیدى،
و به وسیله برترین زن،
و به فرزندانش، که پیشوایان و جانشینان اویند،
و به تمامى فرشتگانى که به وسیله اینان به تو روى مىکنند، و در شفاعت نزد تو، آنان را که خاصان درگاه تواند، وسیله قرار مىدهند، به تو روى مىآورم.
پس بر ایشان درود فرست،
و مرا از دلهره ملاقاتت در امان دار،
و مرا از خاصّان و دوستانت قرار ده،
پیشاپیش، خواسته و سخنم را آنچه سبب ملاقات و دیدن تو مىشود قرار دادم
اگر با این همه، خواستهام را رد کنى، امیدهایم به تو به یأس مبدّل مىگردد،
همچون مالکى که از بنده خود گناهانى دیده و او را از درگاهش رانده،
و آقایى که از بندهاش عیوبى دیده و از جوابش سر باز مىزند .
واى بر من اگر رحمت گستردهات مرا فرانگیرد،
اگر مرا از درگاهت برانى، پس به درگاه چه کسى روى کنم؟
اما... اگر براى دعایم درهاى قبول را گشوده، و مرا از رساندن به آرزوهایم شادمان گردانى، چونان مالکى هستى که لطف و بخششى را آغاز کرده، و دوست دارد آن را به انجام رساند، و مولایى را مانى که لغزش بندهاش را نادیده انگاشته و به او رحم کرده است.
در این حالت نمىدانم کدام نعمتت را شکر گزارم؟
آیا آن هنگام که به فضل و بخششت از من خشنود شده، و گذشتههایم را بر من مىبخشایى؟
یا آن گاه که با آغاز کردن کرم و احسان بر عفو و بخششت مىافزایى؟
پروردگارا!
خواستهام در این جایگاه، یعنى جایگاه بنده فقیر ناامید، آن است که:
گناهان گذشتهام را بیامرزى،
و در باقیمانده عمرم مرا از گناه بازدارى،
و پدر و مادرم را که دور از خانه و خانواده و غریبانه در زیر خاکها خفتهاند، ببخشى .
تنهایىشان را با انوار احسانت از بین ببر،
و وحشتشان را با نشانههاى بخششت به انس بدل کن،
و به نیکوکارشان دم به دم نعمت و شادمانى بخش،
و به گناهکارشان مغفرت و رحمت عطا کن،
تا به لطف و مرحمتت از خطرات قیامت در امان باشند،
به رحمتت در بهشت ساکنشان گردان،
و بین من و آنان در آن نعمت گسترده شناسایى برقرار کن،
تا مشمول شادمانى گذشته و آینده شویم.
آقایم!
اگر در کارهایم چیزى سراغ دارى که مقامشان را بالا مىبرد و بر اکرامشان مىافزاید، آن را در نامه اعمالشان قرار ده،
و مرا در رحمت با آنان شریک کن،
و آنان را مشمول رحمتت بگردان، همچنان که مرا در کودکى تربیت کردند.
یکى از امتیازات فوق العاده ((نهج البلاغه)) مساله جامعیت و تنوع عجیب و محتواى ژرف آن است و
هر خواننده آگاهى در همان لحظات نخستین که با آن آشنا مىشود نمىتواند باور کند که
چگونه یک انسان بتواند این همه گفتار نغز و سخنان شیرین و حساب شده و دقیق در
موضوعات کاملا مختلف بلکه متضاد را گردآورى کند و مسلما این کار از غیر شخصیتى
همچون امیر المومنین على بن ابى طالب علیهالسلام که قلبش گنجینه اسرار الهى و روحش
اقیانوس عظیم علم و دانش است، ساخته نیست همان کسى که مىفرماید: